پیکان (به انگلیسی:Arrow) نام یک سریال تلویزیونی آمریکایی است که توسط گرگ برلانتی، مارک گوگنهایم و اندرو کریسبرگ ساخته شدهاست. داستان آن بر پایه شخصیت پیکان سبز در کمیکهای شرکت دیسی کامیکس میباشد. پخش این سریال در ۱۰ اکتبر ۲۰۱۲ از شبکه سیدابلیو آغاز شد و پخش جهانی آن نیز در اواخر سال ۲۰۱۲ شروع گردید. داستان این سریال در مورد میلیاردر دختربازی به نام الیور کوئین (با بازی استیون امل) است که بعد از گذراندن پنج سال از زندگیاش در یک جزیره، به شهرش استارلینگ سیتی بازمیگردد و با پوشیدن لباس خاص و با استفاده از سلاح پیکان و کمان به مبارزه با جرم و جنایت میپردازد. برخلاف کمیک، الیور کوئین «پیکان سبز» نامیده نمیشود. در این سریال از دیگر شخصیتهای دیسی کامکیس نیز استفاده شدهاست.
با وجود این که شخصیت پیکان سبز در سریال اسمالویل از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۱ حضور داشت، تهیهکنندگان این مجموعه تصمیم گرفتند تا بازیگر جدیدی برای این کار پیدا کنند. در این سریال، در حین پخش زمان حال الیور کوئین، فلشبکهایی به داستان جزیره نیز زده میشود و به مرور روشن میشود که چه اتفاقاتی برای الیور در جزیره رخ دادهاست. بخش اعظمی از فیلمبرداری این سریال در ونکوور و بریتیش کلمبیا انجام میشود.
پیکان نظرات متفاوتی از سوی منتقدان دریافت کردهاست و پربینندهترین سریال پنج سال اخیر شبکه سیدابلیو نیز بودهاست. فصل اول این سریال به صورت میانگین ۳٫۶۸ میلیون بیننده داشت و موفق به کسب ۳ جایزه نیز گردید. این مجموعه تلویزیونی در سایت معتبر IMDB امتیاز ۸.۱ را دریافت کرده است. هم چنین این مجموعه کراس آور یا همکاری ای با مجموعه تلویزیونی فلش (مجموعه تلویزیونی) که آن هم از شبکه سی دابلیو (شبکه تلویزیونی) پخش می شود، دارد.
در ۱۱ ژانویه ۲۰۱۵، پیکان برای فصل چهارم تمدید شد. قرار است ۷ اکتبر ۲۰۱۵ پخش فصل چهارم آغاز شود.
بازیگران
بازیگران اصلی
- استیون امل در نقش اولیور کوئین
- کیتی کسیدی در نقش لارل لنس
- کانیل دونل در نقش تامی مرلین
- دیوید رامسی در نقش جان دیگل
- ویلا هلند در نقش تیا کوئین
- سوزانا تامپسون در نقش مویرا کوئین
- پال بلکتورن در نقش کارگاه کوئنتین لنس
- امیلی بت ریچاردز در نقش فیلیسیتی اسموک
- کلتون هینز در نقش روی هارپر
- کیتی لاتز در نقش سارا لَنس
بازیگران فرعی
- کالین سالمون در نقش والتر استیل
- بایرون مان در نقش یائو-فی
- آنی ایلونزه در نقش جانی دلا وگا
- جان بارومن در نقش مالکوم مرلین
- جسیکا دیگو در نقش هلنا برتینلی
- الکس کینگستون در نقش دینا لنس
- جانینا گاوانکار در نقش مک کنا هال
خلاصه داستان
داستان در مورد پسر پولداری به نام اولیور کوئین (با بازی استیون امل) است که بر اثر غرق شدن قایق مسافرتیاش (که در آن پدرش نیز حضور داشت) به یک جزیره کشانده میشود.
پدر وی رابرت کوئین قبل از غرق شدنش یک لیست به اولیور میدهد و میگوید ثروت خانواده ما به درستی بدست نیامده و برای پاکسازی اعمال باید از افراد حاضر در این لیست انتقام گرفته شود.
پس از پنج سال اولیور موفق میشود از آن جزیره خارج شود و به شهر خود استارلینگ برود. اولیور پس از بازگشت به خانه هر شب به دنبال یکی از افراد داخل لیست میرود تا انتقامهای جانی و مادی پدرش را از آنها بگیرد.
پس از مدتی با جان دیگل (با بازی دیوید رمزی) آشنا میشود و او نیز به عنوان دستیار اولیور در این انتقام جویی همکاری میکند.
در فصل دوم الیور دفترچهٔ پدرش را کنار گذاشته و دیگر به عنوان قاتل بین مردم شناخته نمیشود.
او که در زیرزمین کلاب خانوادگی برای خود دفتر سری ساخته است با همکاری فلیسیتی و دیگل (و پس از مدتی روی و سارا) به نجات شهر از دست ظالمان میپردازد.
در فصل سوم چند وقت بعد از حوادث اسلید را مشاهده میکنیم. سارا توسط فرد ناشناسی به قتل میرسد. از طرفی الیور و از طرفی هم راس ال غول {رئیس لیگ آدمکش ها} میخواهند قاتل سارا را پیدا کنند ولی الیور بعداز مدتی قاتل سارا را پیدا میکند و متأسفانه قاتل سارا خواهر الیور یعنی تیا است. الیور میفهمد که مالکوم مرلین زنده است و با استفاده از دارویی تیا را مجبور به این کار کرده و اکنون تیا از حوادث قتل سارا هیچ چیز یادش نمیآید.
راس ال غول موضوع را میفهمد و از الیور میخواهد که مالکوم را تحویل دهد ولی الیور قبول نمیکند و میخواهد با او مبارزه کند. الیور با راس ال غول مبارزهٔ سختی را در کوهستان میکند و راس ال غول شمشیر را در بدن او فرو میکند.
الیور از کوه به پایین میافتد ولی تاتسو {دوست قدیمی الیور} او را نجات میدهد و او را به خانه اش میبرد. راس ال غول طبق جریاناتی میفهمد که مصبب تمام این ماجراها مالکوم مرلین است و به همین دلیل میخواهد او را بکشد. مالکوم چون قبلاً توسط راس ال غول آموزش دیده میخواهد که به تیا و الیور هم آموزش بدهد تا بتوانند در برابر راس ال غول مبارزه کنند. نیسا ال غول {دختر راس ال غول} مالکوم را پیدا میکند و او را به نانداپاربات {مقر راس ال غول در تبت }میبرد. الیور و جان هم تلاش میکنند تا به نانداپاربات بروند و مالکوم را نجات دهند ولی راس برای آنها تله میگذارد و آنها را زندانی میکند.
الیور در ابتدا فکر میکند که قرار است راس آنها را بکشد ولی در عوض راس به الیور پیشنهاد عجبی میدهد. او میگوید که الیور باید راس الغول بعدی باشد چون طبق افسانهها هرکس بتواند از شمشیر راس جان سالم به در ببرد باید راس الغول بعدی باشد. الیور در ابتدا قبول نمیکند و به همین دلیل راس به استارلینگ سیتی میآید و با لباسی شبیه الیور کارهایی انجام میدهد که تمام شهر علیه الیور میشود و پلیس میخواهد او را دستگیر کند چون میداند کماندار همان الیور کویین است و بعد از زد و خورد فراوان الیور دستگیر میشود. روی (دوست الیور که جزوی از گروه الیور و همچنین دوست تیا است) به شدت از این موضوع ناراحت میشود و به همین دلیل با لباس الیور به پلیسها حمله میکند و میگوید که او کماندار است و باید الیور را آزاد کنند.
روی به زندان میافتد و در آن جا چندبار توسط زندانیها کتک میخورد و سرانجام توسط یک ضربه چاقو کشته میشود. الیور بشدت ناراحت میشود ولی در کمال ناباوری، جان به همراه روی پیش الیور میرود و میگوید کسی که به روی ضربه زده فردی حرفهای بوده که توسط جان استخدام شده و ضربه چاقو را طوری زده که تا یک ساعت ضربان قلب به صفر میرسد و به همین دلیل الان همه فکر میکنند کماندار مرده است ولی روی مجبور است برود تا کسی در شهر او را نبیند.
در ساعت ۱۲ شب روی هارپر به همراه چند میلیون دلار پول از شهر میرود. در ادامه نسا (دختر راس) را میبینیم که با لورل رابطهٔ خوبی دارد و از اینکه پیش راس نیست خوشحال است. راس برای مجبور کردن الیور به خانه تیا میرود و با شمشیر او را میکشد. تیا در حال مرگ است و مالکوم به الیور میگوید که در نانداپاربات آبی است که میتواند مرده را زنده کند ولی راس در صورتی میگذارد که از ان استفاده کنی که پیشنهاد را قبول کنی. الیور ناچار میشود تیا را به نانداپاربات ببرد و پیشنهاد راس را قبول میکند. جان، فلیسیتی و تیا به خانه برمی گردند و الیور در آن جا میماند.
کارهایی که در آن جا انجام میشود روی الیور تأثیر میگذارد و او را بسیار تغییر میدهد. او در ابتدا به سراغ نسا میرود تا او را بکشد ولی لورل و جان جلوی او را میگیرند. جان و فلیسیتی به خانه جان میروند و میبینند که خبری از لایلا (همسر جان) نیست. الیور به جان زنگ میزند و او را تهدید میکند که باید نسا را تحویل دهند وگرنه لایلا را میکشد. نسا قبول میکند که خود را تحویل دهد.
الیور و افرادش نسا را به نانداپاربات میبرند. راس از این که نسا با لورل همکلری کرده عصبانی است و میخواهد او را بکسد ولی در آخرین لحضه پشیمان میشود و در عوض نسا را مجبور میکند که با الیور ازدواج کند وگرنه او را میکشد.
در ادامه راس از الیور میخواهد تا طبق رسوم قبلی راس الغولها و برای تبدیل شدن به راس الغول محل و زندگی قبلی (استارلینگ سیتی) خود را به وسیله سم بیولوژیکیه آلفا و امگا نابود کند ولی بعد همه متوجه میشوند که اولیور در حال تظاهر کردن بوده تا راس به او اعتماد کند و در آخر این فصل اولیور راس را تی نبردی میکشد ولی پلیسها اورا با پیکان میزنند و اولیور از رو پلی پایین میافتد ولی فلیسیتی اسموک با استفاده از لباس مخصوص پالمر (رعیس کاری فلیستی و دوست اعضای گروه که بسیار نابغه است) اولیور را نجات میدهد و فلیسیتی و اولیور با هم به سفری میروند و اولیور برای اولین بار طعم یک زندگی عادی را میکشد و البته انگشتر راس الغول (که هر که ان را داشته باشد راس الغول است) را به مالکوم مرلین میدهد. ادامه دارد... توجه : طبق آخرین اطلاعات از فصل چهارم : در این فصل داستان فیلم بیش تر مربوط به سازمان H.I.V.E هست یعنی سازمانی که تاسیس کننده آن در مقابل راس ال غول بوده و الیور هم در تلاش برای شکست دادن این سازمان است.
گردآوری:مجله پارس پارمیس
fa.wikipedia.org